جهت مشاهده در ابعاد بزرگتر روی تصویر کلیک کنید
بر اکبر رعنا ، گل لیلا صلوات
بر روی جوان ، دلبر بابا صلوات
در باغ علی بوی پیمبر پیچید
بر شبه پیمبر ، شه خوبان صلوات
*****
بر هیبت سردار جوانان صلوات
بر قامت زیبای مریدان صلوات
آمد به جهان غنچه ی تکبیر حسینی
بر بیرق میدان دلیران صلوات
*****
بر آیینه جمال طاها صلوات
بر نور دل زاده ی زهرا صلوات
در گلشن لیلا بشکفته یک گل
بر روی جمال گل لیلا صلوات
شبیه ترین غنچه به بهار
می آیی و کائنات به تو سلام میکند.
عطر آرام تو که از افق لبریز میشود، جهان در دامنه زلال روح تو به نماز میایستد.
آفتاب در پیشانی تو شدت میگیرد.
تمام میوه های درختان شاداب میشوند و برگهای سبز برای تو شعر میخوانند.
گلهای سرخ از لبخندهای بی مضایقه تو جان میگیرند و همه رودها، به شوق عطر تو به دریا میریزند.
همه موج ها از تو یاد گرفته اند که هیچگاه از رفتن باز نمانند. پیش از آنکه بیایی، ابرها نام زلالت را بر همه باریده بودند.
در آغوش باران
حماسه از چشم های تو آغاز میشود در روزی داغ و خون آلود.
رشادت یعنی «تو»؛ وقتی که در رکاب پدر، تار و پود حادثه را شمشیر زدی.
امروز می آیی؛ عَلَم عشق بر دوشت، با نشانه ای از آن سوی آسمان، و زمین با خنده های نخستینت، شکفتن آغاز میکند.
برانگیخته از شور نوزاد
در کوچه باغهای کهنسال زمین، آسمانی ترین عاشقانه های یک جوان است که جاری است و در جسم خاموش شب، یاد دوبارهای از خورشیدِ مهرانگیز پیامبر است که روان.
نگاه تقویم ها پر از بهار میشود، دلاویز؛ و کتاب خاطرات دنیا، بوستانی میشود عطرافشان.
روی گزینه مورد نظر کلیک کنید
دانلود مولودی ، تواشیح ، مدح و سخنرانی میلاد حضرت علی اکبر(ع)
متن ادبی ، مقاله و شعر پیرامون میلاد حضرت علی اکبر(ع)
متن اشعار سلام و صلوات ویژه میلاد حضرت علی اکبر(ع)
سوالات ویژه مسابقات جشن میلاد حضرت علی اکبر(ع)
پوستر ، تراکت ویژه میلاد حضرت علی اکبر(ع)
برنامه های پیشنهادی ویژه میلاد حضرت علی اکبر(ع)
شبیه ترین غنچه به بهار
می آیی و کائنات به تو سلام میکند.
عطر آرام تو که از افق لبریز میشود، جهان در دامنه زلال روح تو به نماز میایستد.
آفتاب در پیشانی تو شدت میگیرد.
تمام میوه های درختان شاداب میشوند و برگهای سبز برای تو شعر میخوانند.
گلهای سرخ از لبخندهای بی مضایقه تو جان میگیرند و همه رودها، به شوق عطر تو به دریا میریزند.
همه موج ها از تو یاد گرفته اند که هیچگاه از رفتن باز نمانند. پیش از آنکه بیایی، ابرها نام زلالت را بر همه باریده بودند.
همه نام تو را میدانند. همه تو را میشناسند. تو شبیه ترین غنچه ها به بهاری، تو شبیه ترین شکوفه های ازل به پیامبری .
همه عطر تو را می شناسند؛ نارنج ها، ابرها، بادها و گنجشک ها.
نام تو در خون همه گلبرگ های زیبا جریان دارد.
همه عطرها از مهربانی تو سرچشمه میگیرند.
تمام اردیبهشت ها از آغوش گرامی تو جان میگیرند.
بهشت، بهانه ایست برای دیدن تو. بی تو، بهار توهمی بزرگ است که به کویرهای بی پایان ختم میشود.
تو مسافر تمام قلب هایی هستی که پرنده ها را دوست دارند.
ماه از گریبان گرامی تو آغاز میشود و روز در پیراهن تو تکثیر میشود.
با تو میتوان خورشید را به کوچکترین ایوان ها دعوت کرد و باران را مهمان تمام شیشه های غبار گرفته بیرهگذر. امشب به یمن آمدنت تمام آینه ها قد میکشند.
ابرها همه باران میشوند تا بی واسطه گونه های بهشتی ات را ببوسند.
با آمدنت، عشق به مهمانی خانه های فراموش شده میرود و سقف خانه ها ستاره پوش میشوند.
عباس محمدی
در آغوش باران
حماسه از چشم های تو آغاز میشود در روزی داغ و خون آلود.
رشادت یعنی «تو»؛ وقتی که در رکاب پدر، تار و پود حادثه را شمشیر زدی.
امروز می آیی؛ عَلَم عشق بر دوشت، با نشانه ای از آن سوی آسمان، و زمین با خنده های نخستینت، شکفتن آغاز میکند.
در وجودت تکه ای از بهشت جا مانده است؛ آن گونه که از چشمانت عطر یاسی عجیب می تراود.
روشنای چهره ات با اُفقهای دور و درخشان نسبت دارد. ریشه ات از مقدمترین رودخانه آب میخورد.
نخلها، پیش قامتت کوچک می نمایند، ای بزرگِ دوست داشتنی!
نامت از دهان زمین نمی افتد.
آزادگی، دوست دیرینه تو، خورشید، همبازی کودکی ات و عشق، همسفره همیشگی توست.
قبایل عرب از گندمزار شجاعت تو نان میخورند.
پرندگان، چشم بر قانون رهایی ات دوخته اند.
میآیی و پنجه در پنجه کوه میافکنی و فرو میریزیاش.
می آیی و از جای گام های سپیدت، درختانی از آینه قد میکشند.
بر اسب که مینشینی، بارانی از ستاره باریدن میگیرد.
مهتاب، امواج نگاه توست که بر دامن آسمان میریزد.
تو علی اکبری؛ علوی سیرت و محمّدی صورت.
آئینت جوانمردیست. صدایت، لرزه بر اندام آنان میاندازد که نفس های شیعه را بریده بریده میخواهند.
در آغوش باران زاده شدهای و از سینه بهار، شیر نوشیدهای.
از عشیره گل سرخی و از تبار آفتاب.
کوهستان ها، هوای پاک نفس هایت را به عاریت گرفته اند.
شاعرانه ترین واژه ها، شعر بلند حماسه ات را سرودن نمیتوانند. محرم در محرم تصویر تابناک توست که بر صفحه خون رنگ عاشورا میدرخشد.
لبهای ترک خورده ات، سالهاست فرات را سر در گریبان نگه داشته است.
صفحات آن ظهر سرخ را که ورق میزنم، ردّ نگاه های پر هیبت توست که بر جا میخکوبم میکند. تو اردیبهشت فصلهای جهانی.
خاکستریترین روزها را خورشید کلامت به تپش وا میدارد.
امروز می آیی و ما فانوس های عاشقی در دست، میلاد خجسته ات را نور می پاشیم.
می آیی و چکاوکان روشنی، روز آمدنت را به ترانه می نشینند و رودهای زمین، بهار آمدنت را آواز میخوانند.
گردآوری :گروه ادبیات تبیان زنجان
برانگیخته از شور نوزاد
در کوچه باغهای کهنسال زمین، آسمانی ترین عاشقانه های یک جوان است که جاری است و در جسم خاموش شب، یاد دوبارهای از خورشیدِ مهرانگیز پیامبر است که روان.
نگاه تقویم ها پر از بهار میشود، دلاویز؛ و کتاب خاطرات دنیا، بوستانی میشود عطرافشان.
گنجایش هستی از این بیش نیست و این همه از نام اوست در مدینه. به رنگ همیشه می آید تا گام های جوان امّا جامانده را به خدا بکشاند و دستهای پر تحرّک امّا درمانده را به دامان سبزنیایش برساند.
... تا رعناییِ خویش را به پای برترین محبّت نهد و دور از خوشایندِ این سرا و ستایشهای پوچ، شکفتگی خویش را فدای والاترین عشق نماید. سر نهادن او به دُرّ واژه های پدر، ترسیم واقعی ادب و درس مهمّی از احترام است.
او آمده تا به موازات همین سپاسگزاری، پا در رکاب پدر، فضای بسته شب را به مذلّت بیفکند، تا تشعشعی دلنواز وزیدن بگیرد. آمده تا ندای سبز عرفان را در شریانهای زیست بپراکند و رگه های شفاف قرآن را حتّی از سکوتش بشنویم.
در این تفرجِ همه گیر و مراسم برانگیخته از شور نوزاد، چه تبسّمهایِ شیرینی تعارف میشود!
در این ناگهان پر از شادباش، چه خاکهای خشکی که بَر میدهند و همین طور میوه های کال ذهن است که به روشنیِ پر رنگ میرسد.
او آمده تا نام سپیدش که از تمامیِ گیتی پیشی گرفته، نوید بر خاکی باشد که همه رقم سیاهه عصیان در آن انباشته شده.
هنوز مفاخر «بنی هاشم»، نیکی ها و مناقب و کردار زلال او را برمیشمرند. ایده های جوان و نوین او، اندیشه های تازه و پر طراوتش، هماره زبانزد است.
رخساره های تابان، پاکْ نهادی و خوشخویی و منطق ارجمند او را به پیامبر عطوفت شبیه میدانند.
این جاست که باید انگشت حیرت گزید از خورشیدهای تکثیر در پنجره هایِ رو به اشراق.
باید شگفتزده شد با منظرهای از این دست که تا بی نهایت زیبا میرود.
ارزانی آینه ها برق این نگاه های نرم و گران سنگ
و تقدیم لحظات انسان، وجد و سرور در این گلگشت مفرّح.
محمدکاظم بدرالدین
همخوانی طنز – رفتن به اُردو
*نون لواش و سبزی،پنیر و گردو/داریم ما با خوشحالی میریم به اُردو
شیرنی و قندیم/با هم می خندیم
راه ِ غم و بر روی دلا می بندیم
راننده های ِ/پژو و سمندیم
راه ِ غم و بر روی دلا می بندیم
فسنجون و اُلویّه،نیمرو و کُتلت/قیمه و قورمه سبزی،آبگوشت و اُملت
تو اُردومون این/غذاهارو داریم
خوشمزه تر از اینها هیچی نداریم
به جای سالاد باقالی میذاریم
خوشمزه تر از اینها هیچی نداریم
باید با هم شعر همدلی بخونیم/باید که قدر این روزا رو بدونیم
بپّا نیفتی از روی نرده
این روزا دیگه هیچ وقت بر نمیگرده
تو تخم ِ مرغ هست سفیده و زرده
این روزا دیگه هیچ وقت بر نمیگرده
--------------------------------------------------------------------------
زمزمه ی دانش آموزی یا دانشجویی – اردوی جهادی
با ذکر یا ابالفضل/از برای آبادی
می رَویم دسته جمعی/به اردوی جهادی
همّت ما بُوَد یار محرومان/گره گُشاید از کار محرومان
این راه ِ نیکو باشد/راه ِ سعادت ما
یاری مستضعفان/بُوَد عبادت ما
مؤمن بر اسلام و دین و قُرآنیم/ما مدد رسان ِ مُستضعفانیم
در مسیر تعالی/این بُوَد ما را رَوش
حُرمت ِ والدین و/تهذیب و درس و ورزش
خدای مهربان ما را یاری کن/برای ما در این وادی کاری کن
کاری کن تا که شویم/همه جوره خدایی
همانند شهیدان/عاشقی کربلایی
بشَویم لاله ی سُرخ ِ حسینی/سرباز سیِد علی و خمینی
آن حسینی که عُمرش/وقف راه ِ خدا شد
برای حفظ اسلام/لب تشنه جانفدا شد
جانها به یاد ِ غمش شده بر لب/اَمان از قلب غمدیده ی زینب
ما که مشتاق ِ عطر ِ/آن گل یاسمنیم
منتظر ِ ظهور ِ/حجت بن الحسنیم
اَلعَجَل اَلعَجَل یا حُجّتَ الله/ پسر فاطمه بقیة الله
جهت دانلود فایل صوتی روی لینک زیر کلیک کنید
-----------------------------------------------------------------------------------------------
همخوانی - کلام ولایت
تحصیل و هم تهذیب نفس و ورزش
هر سه بود راه صعود و جهش
به سوی سعادت ز نور ولایت
هرگز نمیشوی تو گمراه ادرکنی یا بقیة الله
باید همه بصیر و آگه شویم
به علم و معرفت مسلح شویم
یاد پیر خمین به ذکر یا حسین
بگو برای رفتن راه ادرکنی یا بقیة الله
جهت دانلود فایل صوتی روی لینک زیر کلیک کنید
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
سرودی با کاربرد های های علمی و اعتقادی - در مدارس یا اردو ها
*سلامت جسم و روح و جان ِ انسان/تضمین شود با کار و تلاش و ایمان
باید کنیم ما/از دل و از جان/فعالیت در راه ِ اسلام و قرآن
عنایتی یا مولا بقیة الله...
*ما با سلاح دین و علم و تعقّل/با اعتقاد اسلامی و توسل
زنیم به سوی/فناوری پُل/با کار بی حدّ و ایمان و توکل
عنایتی یا مولا بقیة الله...
*خوشا به حال ِ آنکه در هر کجایی/نیّت او باشد نیّت خدایی
اگر که اعمال/شود خدایی/بگیرد عطر و بوی کرببلایی
عنایتی یا مولا بقیة الله...
اُمید ِ ما با لطف خدای منّان/باشد سرافرازی اسلام و ایران
این امنیت را/در همه دوران/هستیم همه مدیون ِ خون ِ شهیدان
عنایتی یا مولا بقیة الله...
جهت دانلود فایل صوتی روی لینک زیر کلیک کنید
در این وبلاگ سعی شده است روش هایی کاربردی جهت امور تربیتی مدارس در اختیار مربیان پرورشی قرار گیرد . روح اله دهنوی 09157069539- r.dehnavi82@yahoo.com