loading...
پرورشی
تبلیغات

روح اله دهنوی بازدید : 673 یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

متن ادبی “بخوان محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم

 

بخوان به خون بسته انسان، اینک ای محمّد

حرا نورباران است و محمّد ، حیران، و چنگ وحشیِ شب، گشوده بر دشت مکه و او هر لحظه چنین می‏شنود:

بخوان محمّد، بخوان

و محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم همچنان لرزان، چشمان گشوده بر نور و لب خشکیده از حیرت: من خواندن نمی‏دانم.

و صدا فریاد بر می‏ آورد که: بخوان به نام پروردگارت

این چه آشوب است اینک که بر پاست در جان محمّد، که چنین مضطرب از کوه فرود می‏ آید

یا محمّد خجسته باد برانگیختی‏ ات به رسالت و صلوات بر تو و خاندانت.

محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم فرود می‏ آید، با شور دعوت.

می‏ آید با بار سنگین هدایت بر دوش.

آن نگار به مکتب نرفته می‏ آید تا پیامبر بزرگ بشر بخوانندش.

از فراسوی کوه نور، دسته دسته فرشته به مبارکباد آمده‏ اند که هیچ پیام رسالتی، این چنین با شکوه نبوده است.

و از همان روز، جبرئیل امین خود را برای پیشواز از معراجی بزرگ مهیا می‏کند، تا پذیرای این پیام آسمانی باشد

و بت‏پرستان، عرق ریزان از تداوم کاری پوچ، اینک نوری، چشم‏هایشان را خیره کرده است؛

امّا چرا عبوس می‏نگرندش؟

محمّد بگو، بگو پیام پروردگارت را که امروز بر جانت نثار کرد.

بگو که‏ ای شب پرستان بی شوکت من آمده ‏ام؛ در دستانم بال پرواز که بسپارمشان به شایستگان، تا پرده بر اندازم و باز گویم راز جهل شمایان را.

دست نگه دارید پیغام آسمانی بر لبان من است.

دختران زنده به گور جهل تان را برخیزانید. به راستی هیچ فراموشی نیست اینک؛ بلال برادر من است و برده ‏هاتان برادران شما نیز.

 

نویسنده: حبیب مقیمی

 

 

 ------------------------------------------------------------------------------

 

 

 


متن ادبی بشارت مبعث

 

به اهل مکه خبر دهید که از ارتفاع کوه، آبشاری جریان یافته است که نقطه تلاقیِ خدا با زمین خواهد شد. مردی از عرب برمی‏خیزد تا ردای سبز رسالت را از دوش خود، بر شهر یخ‏زده بت‏ها بکشد تا در پناه آیه‏ها و سوره‏های نگاهش، روح منتظر بشر را به اشارتی، آسمانی کند.

به اهل مکه خبر دهید، مردی از بالا می‏آید تا قطره قطره، دریا را به جان قلب‏های سنگی بچشاند و خبر دهد از روزی که خواب از سر دیوارها خواهد پرید و پرندگان ایمان، در تمام زمین، نامه‏رسانِ رسالت او خواهند شد.

ای اهل زمین بگشایید انحنای بازوانِ خود را تا صراط مستقیم او را در آغوش گیرید

محمد دگرگون کننده ارزش‏ها

امروز، شهادت می‏دهم که نیست خدایی جز او و محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رسول و فرستاده خداست.

شهادت می‏دهم که سراپرده بهشت را به حرمت دستان امین محمد، بنا کرده‏اند.

مبعث، سپیده‏دمی است که خداوند، نامه سی جزئی خود را، به دست امین‏ترین بنده‏اش داد، تا دست زمین را به آسمان برساند.

محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ؛ یعنی انقلاب؛ یعنی صبحی که سیاهیِ بلال حبشی، روشن‏تر از آفتاب، در بلندای کعبه اذان می‏گوید و سنگ‏های تراشیده بت‏پرستان، در طبیعتِ لال خود فرو می‏ماند. این صدای جبرئیل است که می‏گوید: “اقرأ باسم ربک الذی خلق”.

برخیز محمد

پایداری در رسالت؛ رمز پیروزی تو

مبعث، پایان ماجرای دختران زنده‏به‏گور و آغاز تساوی سیاه و سپید، در قاموس محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بود؛ او که قطره قطره، برخلاف جریان آب‏های زمانه حرکت می‏کرد.

آن روز، آغاز معرفی گل محمدی و ثبت‏نام وسعت او، در واپسین شناسنامه عشق بود.

وقتی محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله باشی، دیگر فرقی ندارد که سنگ و خاکستر، بر کوچه‏های عبورت سرریز کنند یا نکنند. تو جاری می‏شوی، تا باران خود را بر همه بباری؛ گرچه خشم درهای بسته، راه را بر تو ببندد.

از آن روز، تو، مراد و مقصود تمام غزل‏های عاشقانه قرآن شدی، سَر و سِّر خدا با تو را در الف - لام - میم و یا ـ سین خواندم و بوئیدمت که می‏گفتی:

دل به دل راه ندارند در این شهر؛ چرا؟     کیست بر هم زند این شیوه معماری را؟

محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ؛ بزرگ‏ترین امانت‏دار الهی

دهلیزهای سیاه جهل، از امشب در آفتاب عالم‏تاب محمدی، راهی به سپیده‏دمان باز خواهد کرد و خدیجه و علی و محمد، در اولین نماز جماعتِ دنیا، سر تعظیم به خدای کعبه فرود خواهند آورد، تا به یگانگی خالق عشق، اقرار کنند. دیری نخواهد پایید که صفوف موحدان، حلقه‏های لبیک را به دور خانه دوست، بیارایند. بارِ امانتی که آسمان، توانِ کشیدن آن را نداشت، بر دوش نازنینِ احمد از صفین به اُحد و از تبوک به جمل و خیبر کشیده خواهد شد.

آوای بخوان بخوانِ او می‏ریزد     از غار، صدای گفت‏وگو می‏ریزد

می‏گفت فرشته: اقرأ باسم ربک     عشق است کز آسمان فرو می‏ریزد

پیام کوتاه

ـ یا محمد حسن ختام نبوت، نقطه آغاز تو بود؛ روزی که علف‏هایِ هرز مفاهیم جا افتاده را برکندی و خاک بشر را زیر و رو کردی تا تنها بذر وحدانیّت الهی را در آن رها کنیم.

ـ مبعث؛ یعنی وساطت تو میان بنده و معبود. یا رسول اللّه‏ دستانم را بگیر تا بت‏های باقی‏مانده دلم را بشکنم که خدای تو خریدار دل‏شکستگان است.

 

 

نویسنده : رزیتا نعمتی

 

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

شعر ستایش محمد

 

 

ماه فرو ماند از جمال محمد

سرو نباشد به اعتدال محمد

قدر فلك را كمال و منزلتى نيست

در نظر قدر با كمال محمد

وعده ديدار هر كسى به قيامت

ليله اسرى شب وصال محمد

آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى

آمده مجموع در ظلال محمد

عرصه گيتى مجال همت او نيست

روز قيامت نگر مجال محمد

آن همه پيرايه بسته جنت و فردوس

بو كه قبولش كند بلال محمد

همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد

تا بدهد بوسه بر نعال محمد

شمس و قمر در زمين حشر نتابد

نور نتابد مگر جمال محمد

شايد اگر آفتاب و ماه نتابد

پيش دو ابروى چون هلال محمد

چشم مرا تاب خواب ديد جمالش

خواب نمى گيرد از خيال محمد

((سعدى)) اگر عاشقى كنى و جوانى

عشق محمد بس است و آل محمد

سعدى

.............................................................................................................................................

 

خاتم پیغمبران

تو در مکه امانت دار بودی                   تو در غار حرا مأوا نمودی

زسوی خالق یزدانِ دانا                    چو نازل گشت قرآن بر تو ،والا

ولیِّ مسلمین را می شناختی                  امیرالمومنین را می شناختی

چو فرزند تو بانوی گرامی است                 چراغ روشن هر زندگانی است

کلید و عشق و بازوی بهشت است              چو امّ مادران اندر بهشت است

چو نام تو محمد نور امت               محمد خاتم پیغمبران است

 

شاعر: روح اله دهنوی(سروده شده در دوران راهنمایی)

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

در تهنیت روز مبعث

 

مبعوث نبی اکرم آمد

 

به به که چه روزخرم آمد

 

عیدی نبود چنین مبارک

 

بس عید فرا رسید بی شک

 

گیتی چو بهشت جاودان شد

 

از بعثت او جهان جوان شد

 

بر جمله مسلمین مبارک

 

این عید به اهل دین مبارک

 

آن ذات خجسته ی نکو را

 

از غیب ندا رسید او را

 

برخیز و به خلق رهبری کن

 

کای ذات نکو پیمبری کن

 

در کوه" حِری" پیمبری یافت

 

چون قدر و مقام رهبری یافت

 

شد خاتم انبیا"محمد(ص)"

 

بشنید چو این ندا محمد(ص)

 

با آمدنش محمدی شد

 

هر روح که دوراز بدی شد

 

آیین خدا پرستی آورد

 

قانون حیات و هستی آورد

 

بشکست اساس بت پرستی

 

پیدا چو شد آن جمال هستی

 

بتخانه به کعبه شد مبدل

 

با بعثت آن نبی مرسل

 

بر احمد و بر علی و آلش

 

هر دم صلوات بر جمالش

 

قرآن مقدسش کتابم

 

صد شکر به دین آن جنابم

 

در سایه دین و رحمت اوست

 

خوشبخت کسی که امت اوست

 

شد ختم پیمبری به نامش

 

از عرش ملک دهد سلامش

 

بر پاکی ذات تو گواهی

 

ای داده زماه تا به ماهی

 

لولاک لما خلقت الافلاک

 

در شأن تو گفت ایزد پاک

 

یک قصه توست شام معراج

 

ای بر سر هر پیمبری تاج

 

خوشبخت کسی کز امت توست

 

قرآن کریم حجت توست

 

اسلام نبود و حق پرستی

 

گر زانکه تو بت نمی شکستی

 

بتخانه و بت به باد دادی

 

توحید به ما تو یاد دادی

 

ای خواجه کائنات دریاب

 

ای معنی ممکنات دریاب

 

دریاب که هیچکس نداریم

 

ما غیرتو دادرس نداریم

 

فریادرس و گره گشائی

 

ای آنکه تو یار بینوائی

 

امید شفاعت از تو داریم

 

دریاب که ما گناهکاریم

 

غم از دل هر که هست بردار

 

تنها نه منم به غم گرفتار

 

"شهری" است غلام آستانت

 

ای جان جهان فدای جانت

 

عباس شهری

 

------------------------------------------------------------------------------

 

نوری که درخشید

 

شبی كه جوشش صد مهر در گریبان داشت

 

چـــــنین حادثه ای در مشیمه پنهان داشت

 

زمیــن، به خود ز تب التهاب می لرزید

 

زمـــان، ز زایـــش نــوری به خویش می پیچید

 

موكــــــــــلان مشیــــــــت به كـــــــارگاه قدر

 

شـــــــــدنـــــــد، تا كه ببندند طرح نقش دگر

 

قضــــــــا گرفت قلم، تا كـــــــه بـر صحیفه نور

 

ظهــــــــــور نخبه ایجـــــــــــاد را، كند مسطور

 

ز عــــــــرش زمـــــــــره لاهوتیــان پرده نشین

 

نظــــــــــاره را بگشودند، دیده ســـــوی زمین

 

ز شــــــــوق، در رگ شـب خون نور جاری بود

 

بــــــــر آتشش قــــــــدم از تـــاب بیقراری بود

 

شبی عجب، كه همه جود بود و فیض و فتوح

 

شــــــــب شكفتن ایمان، شب گشایش روح

 

شبــــــــــی كه مطلع انـــــــوار نور سرمد بود

 

ظهـــور مصلح كل، بعثت محمـّـــدبود

 

"محمود شاهرخی"

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

بعثت پیامبراکرم (ص) و اهداف آن

 

 

«بعثت‏» انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهى، فساد و تباهى است. و سزاوار منت‏ گذارى خداوند و در بردارنده حكمت و تربيت است. بحث درباره آن گسترده و عميق و از زواياى مختلف قابل بررسى است.


اين نوشتار تلاش دارد تا اين مطالب را به صورت بسيار فشرده، مورد پژوهش قرار دهد:
الف - آغاز بعثت.
ب - نخستين آيات نازل شده.
ج - منت‏ گذارى خداوند به خاطر نعمت‏ بزرگ بعثت.
د - فلسفه و اهداف بعثت.
الف - آغاز بعثت
سرآغاز تاريخ اسلام از روزى شروع مى‏شود كه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله درخلوت محبوب، در دل غارى كه در دامن كوهى در شمال مكه بود، صدايى شنيد:
«يامحمد اقرا» ; اى محمد! بخوان! (او شگفت زده) گفت: چه بخوانم؟ گفت: اى محمد!
«اقرا باسم ربك الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربك الاكرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم يعلم.» (1) ; بخوان به نام پروردگارت كه (جهان را) آفريد. همان كه انسان را از خون بسته ‏اى خلق كرد. بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان كه به وسيله قلم تعليم نمود و به انسان آنچه را نمى ‏دانست، ياد داد. (2)
جبرئيل به حضرت محمد صلى الله عليه و آله فرمود:
«ارسلنى الله اليك ليتخذك رسولا» (3)
خداوند مرا به سوى تو فرستاده است، تا تو را پيامبر اين امت قرار دهم.
حضرت محمد صلى الله عليه و آله هرساله مدتى به كوه «حرا» (4) مى‏رفت و به عبادت و راز و نياز و تفكر مى‏پرداخت تا اين كه روزى فرشته ‏اى به او گفت: اى محمد! بخوان! محمد صلى الله عليه و آله گفت: چه بخوانم؟ فرشته آيات آغازين سوره علق را بر وى قرائت كرد و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز آن‏ها را خواند. (5)
تاريخ نگاران با آن كه تلاش فراوان در ثبت رويدادهاى تاريخ اسلام، به ويژه تاريخ زندگى پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داشته ‏اند، تا آن جا كه به جزئيات رفتارها، روش ‏ها و منش‏هاى آن حضرت اشاره نموده‏ اند، اما بسيار جاى تاسف است كه برخى از رويدادهاى مهم و اساسى، مانند: تاريخ ولادت، مبعث و معراج، مكان معراج، تاريخ رحلت، تاريخ تغيير قبله و موارد ديگر با دقت ثبت نشده و اختلاف‏ هايى را ميان مورخان برانگيخته است كه شايد منشا اختلاف را بتوان در اغراض سياسى يا بى‏توجهى به مسائل موجود، اجتهادهاى شخصى و از همه مهمتر، روگردانى از ابواب علم پيامبر صلى الله عليه و آله و نياموختن مفاهيم از سرچشمه زلال اهل‏بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و موارد ديگر جستجو نمود.
آغاز بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله چه زمانى است؟ ديدگاه معروف و مورد اتفاق شيعه اماميه 27 رجب است. اما در ميان دانشمندان اهل ‏سنت، در زمان دقيق آن اختلاف زيادى است. برخى از اهل‏ سنت مبعث را در رمضان و برخى ديگر در ربيع الاول دانسته‏ اند. در مورد روز مبعث نظرهاى متفاوتى ارائه شده است:
1- 17 رمضان: طبرى در تاريخ الرسل و الملوك و ابن سعد در طبقات الكبرى (6) به اين قول اشاره نموده ‏اند.
2- 18 رمضان: ابن اثير در الكامل فى التاريخ (7) اين ديدگاه را به ابوقلابه عبدالله بن زيد جرمى - از محدثان اهل سنت - نسبت داده و طبرى (8) نيز بدان اشاره نموده است.
3- 19 رمضان: ابن اثير به اين ديدگاه نيز اشاره نموده است. (9)
4- 20 رمضان: يعقوبى در تاريخ خود روايت كرده است كه ده روز مانده به آخر رمضان، در روز جمعه پيامبر صلى الله عليه و آله مبعوث شد. (10)
5- 24 رمضان: طبرى در اين باره چنين مى‏نويسد: «وقال آخرون: بل انزل لاربع وعشرين ليلة خلت منه‏» (11) ; برخى گفته ‏اند: قرآن در شب 24 رمضان نازل شده است.
6- 25 رمضان: علامه طباطبايى (12) اين ديدگاه را به برخى از محققان و مفسران اهل سنت نسبت مى ‏دهد.
منشا اشتباه اين چند ديدگاه كه آغاز نزول نخستين آيات قرآن را ماه رمضان مى ‏دانند، اين است كه قائلين، ميان زمان بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و زمان نزول دفعى قرآن به عنوان كتابى كامل و مستقل خلط كرده ‏اند; چون آن‏ها براى تاريخ بعثت‏به آياتى استدلال كرده‏اند كه ناظر به نزول قرآن در شب قدر و ماه رمضان مى ‏باشد. (13) زيرا خداوند مى‏ فرمايد:
«انا انزلناه فى ليلة القدر» (14) «ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم‏» و نيز مى‏ فرمايد: «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن‏» (15) «ماه رمضانى كه قرآن در آن نازل شده است.»
بنابراين قرآن در شب قدرى كه در ماه رمضان است، نازل شده است.
اين استدلال صحيح نيست; زيرا اين آيات ناظر به نازل شدن تمام قرآن به عنوان يك كتاب مستقل و كامل است كه از آن، به «نزول دفعى‏» تعبير مى‏كنند; درحالى كه در آغاز بعثت تنها چند آيه به رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شده است، (پنج آيه آغازين سوره علق) كه خود آغاز «نزول تدريجى‏» است. درنتيجه، زمان نزول قرآن با زمان نازل شدن تمام قرآن به عنوان كتابى كامل و مستقل فرق دارد.
7- 3 ربيع الاول: حلبى اين نظر را روايت كرده است. (16)
8- 8 ربيع الاول: ابن اثير از ابن‏ عبدالبر نقل كرده است: بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز دوشنبه 8 ربيع الاول درسال 41 از عام الفيل بوده است. (17)
9- 10 ربيع الاول: مسعودى مى‏نويسد: چون رسول خدا صلى الله عليه و آله به 40 سالگى رسيد، در روز دوشنبه 10 ربيع الاول خداى عزوجل او را برهمه مردم مبعوث كرد. (18)
11- 12 ربيع الاول: اين، نظر كسانى است (19) كه بعثت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را در روزى كه پيامبر به چهل سالگى رسيد، دانسته ‏اند و چون تولد آن حضرت بنا به ديدگاه اكثر اهل سنت، 12 ربيع الاول است، بعثت آن حضرت نيز در همين روز است.
12- 27 رجب: اين، ديدگاه معروف شيعه است كه عده‏اى (20) از دانشمندان ادعاى اجماع و اتفاق علماى مذهب شيعه برآن را نيز نموده‏اند و به دلايلى، صحيح ‏ترين ديدگاه مى‏باشد. از جمله اين كه رواياتى از امامان معصوم عليهم السلام در اين زمينه وارد شده است كه ضمن تعيين تاريخ بعثت، به اعمال مستحبى مانند روزه در اين روز نيز سفارش شده كه نمايشى از عظمت و گرامى‏داشت اين روز است.
امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:
«و لا تدع صيام يوم سبعة و عشرين من رجب فانه هو اليوم الذى انزلت فيه النبوة على محمد و ثوابه مثل ستين شهرا» (21)
روزه 27 رجب را ترك نكنيد; زيرا روزى است كه نبوت برمحمد صلى الله عليه و آله نازل شده است و ثواب روزه آن روز مانند 60 ماه روزه گرفتن است.
امام رضا عليه السلام مى‏ فرمايد:
«خداوند محمد صلى الله عليه و آله را جهت رحمت جهانيان به نبوت برگزيد. كسى كه در اين روز روزه بگيرد، خداوند روزه 60 ماه را براى او ثبت مى‏كند.» (22)
در وسائل الشيعه 7 روايت در اين زمينه ذكر شده است. (23)
رواياتى از اهل سنت نيز همين تاريخ را تاييد مى ‏كنند، از جمله در سيره حلبى از ابوهريره نقل شده است كه گفت: كسى كه روز 27 رجب را روزه بگيرد، خداوند 60 ماه روزه، براى او ثبت مى ‏كند. «و هو اليوم الذى نزل فيه جبراييل على‏ النبى صلى الله عليه و آله بالرسالة و اول يوم هبط فيه جبرائيل‏» (24) ; و اين، همان روزى است كه جبرئيل برپيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر رسالت نازل شد و نخستين روزى بود كه او فرود آمد.
ب - نخستين آيات
هماهنگى آغاز بعثت‏ با نازل شدن نخستين آيات قرآن كريم، باعث‏ شده است تا مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حديث‏به بررسى و تعيين نخستين آيات نازل شده برپيامبر صلى الله عليه و آله بپردازند. ديدگاه ‏هايى در اين باره وجود دارد كه مهم‏ترين آن‏ها عبارتند از:
1- پنج آيه نخست‏ سوره علق.
2- سوره فاتحة الكتاب. (25)
3- سوره مدثر. (26)
ديدگاه نخست پرطرفدارترين ديدگاه در ميان مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حديث مى باشد. از ميان مورخان; مسعودى (27) ، ابن‏هشام (28) ، ابن‏اثير (29) ، طبرى (30) ، و يعقوبى در كتاب‏ هاى خود و از ميان مفسران شيعه، صاحبان تفاسير: تبيان، مجمع البيان، الميزان، نمونه و از ميان مفسران اهل‏ سنت; صاحبان تفاسير: طبرى (كه حدود يازده روايت در اين باره ذكر مى‏كند.) ، درالمنثور، انوارالتنزيل و اسرارالتاويل (معروف به تفسير بيضاوى) و تفسيرالقرآن العظيم جزو طرفداران اين نظريه هستند.
از ميان كتاب‏هاى علوم قرآنى مى ‏توان به «الاتقان (31) » ، «التمهيد فى‏علوم القرآن (32) » ، «البرهان (33) » ، و... اشاره نمود.
افزون بر آن كه، مضمون آيات نخست ‏سوره علق نيز اين ديدگاه را تاييد مى‏ كند; چون رسالت و نبوت كه از بزرگ‏ترين نعمت‏هاى الهى است، در اين سوره با اسم رب شروع مى‏شود و از آفرينش، دانش و قلم كه مهم‏ترين مفاهيم و معارفند، در اين سوره سخن به ميان مى ‏آيد.
مهم‏ترين دليل اين است كه روايات رسيده از امامان معصوم عليهم السلام آيات آغازين سوره علق را نخستين آيات نازل شده در غار حرا مى‏ دانند. امام صادق عليه السلام مى ‏فرمايد: «اول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله بسم الله الرحمن الرحيم، اقرا باسم ربك...» (34) ; نخستين چيزى كه بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد، «...اقرا باسم ربك...» بود.
امام هادى عليه السلام نيز فرمود: جبرئيل به محمد صلى الله عليه و آله گفت:
«اقرا قال: و ما اقرا قال: اقرا باسم ربك الذى خلق.» (35)
طبرى (36) از علماى اهل سنت در تفسير خود، 11 روايت و سيوطى (37) 15 روايت نقل مى‏كند، مبنى براين كه در آغاز بعثت نخستين آيات سوره علق بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده است.
طرفداران ديدگاه دوم اندك است. صريح‏ترين كسى كه در اين زمينه سخن گفته، «زمخشرى‏» در تفسير «كشاف‏» (38) است: «اكثرالمفسرين على ان الفاتحة اول ما نزل‏» ; بيشتر مفسران برآنند كه سوره فاتحه نخستين چيزى است كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد.
با آن كه بيش‏تر مفسران ديدگاه اول را پذيرفته ‏اند، نسبت دادن اين قول به بيش‏تر مفسران، ناصحيح به نظر مى‏ رسد.
ديدگاه سوم روايتى است كه از جابر (39) نقل شده است. اگرچه هركدام از اين دو ديدگاه ممكن است طرفداران اندكى نيز داشته باشند، اما در برابر سيل نظريات مورخان و مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و نيز روايات فراوانى كه به برخى از آن‏ها اشاره شد و نيز ادعاى اجماع امت (40) مسلمان - چنان چه برخى ادعا كردهاند، نسبت‏به ديدگاه اول - به سادگى نمى‏ توان آن را رها كرد و از كنار آن گذشت.
ممكن است‏با تحليلى دقيق‏تر گفته شود كه اين سه ديدگاه باهم تفاوتى ندارند وبدين صورت قابل جمع هستند كه آيات نخست ‏سوره علق اولين آياتى است كه برپيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و سوره فاتحه نخستين سوره كاملى است كه پس از آن، نازل شد و سوره مدثر نخستين سوره ‏اى است كه پس از فترت وحى نازل شد.
ج - بعثت و منت
در نفس انسان نيازها و غرايز گوناگونى قرار داده شده است كه همگى طالب ارضا و هدايت صحيح هستند. خداوند متعال براى هدايت انسان، بهترين ابزار را دراختيار او قرار داده و امكانات متعددى به او عطا كرده است، تا هم بتواند نيروى خود را صرف ارضاى نفسانيات كند و هم با امكانات و نيروى داده شده، جلو خواهش ‏هاى نفسانى را بگيرد و كشش ‏هاى درونى را تحت نظم و ضابطه در آورد. دو راهنما نيز در اختيار او قرار داده است تا حق را از باطل و سره را از ناسره متمايز كند; يكى در درون انسان كه عقل است - اگر چه ابزارهاى ظاهرى مانند محسوسات و اندام ‏هاى حسى نيز درهدايتگرى اين راهنما دخالت دارند. - و ديگرى پيامبران الهى كه اين راهنما از طريق وحى براى انسان فرستاده مى‏ شود تا تمام رفتارها را به انسان بياموزد و حدود و مقررات آن را نيز روشن نمايد، چون عقل داراى خطا و نقصان است. برترين هادى، آن است كه داراى مقام عصمت و مرتبط با وحى باشد; تنها راه آن، بعثت است. پس بعثت ‏بزرگ‏ترين نعمت‏ خداوند بربشراست و جادارد كه خداوند براين نعمت منت گذارد و اين احسان و نيكويى را به رخ آنان بكشد، چنان كه مى‏فرمايد:
«لقد من الله على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين‏» (41)
خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمت‏ بزرگى بخشيد)، هنگامى كه درميان آن‏ها پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را برآن‏ها بخواند و آن‏ها را پاك كند و كتاب و حكمت ‏بياموزد و البته پيش از آن در گمراهى آشكار بودند.
خداوند در آيه فوق به خاطر بعثت پيامبراسلام صلى الله عليه و آله برمؤمنان منت مى‏نهد و اين نعمت‏ بزرگ و معنوى را به رخ آنان مى ‏كشد.
ممكن است كسى تصور كند كه منت گذارى، كار صحيحى نيست، چرا خداوند در اين جا منت مى‏ گذارد؟ مگر بعثت چه ويژگى هايى دارد و هدف از آن چيست؟
واژه منت از «من‏» به معناى چيزى است كه با آن وزن مى‏ كنند (سنگ كيلو) . و نيز به معناى نعمت ‏سنگين و باعظمت نيز به كار مى‏رود. بنابراين هر نعمت ‏سنگين و گرانبهايى را منت گويند. كاربرد اين واژه دو گونه است: قولى و فعلى (42) . اگر كسى عملا نعمت‏ بزرگى به ديگرى بدهد، اين همان منت عملى است كه بيشتر در مسائل تربيتى و هدايتى و معنوى كاربرد دارد و پسنديده و ارزنده است. كه برخى گفته ‏اند: اين منت مختص به خداى متعال است. اگر كسى كار كوچك خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ ديگرى بكشد و آن را بزرگ جلوه دهد، كارى است‏ بسيار زشت، كه اين از منت‏ هاى بشرى است. در نتيجه، منت‏ گذارى بربخشيدن نعمت‏هاى بزرگ كه از جمله آن‏ها نعمت رسالت است، منتى زيباست و «من الله‏» يعنى انعم الله; خداوند نعمت‏بزرگى بخشيد و در اختيار مؤمنان قرار داد. چنان كه در جاى ديگر خداوند به خاطر هدايت كردن انسان‏ها به ايمان، بر آن‏ها منت مى ‏گذارد. «بل الله يمن عليكم ان هداكم للايمان‏» (43) . اگر مسلمانان به خاطر پذيرفتن اسلام، مشكلات و خسارت‏هاى زيادى متحمل شده‏ اند نبايد فراموش كنند كه خداوند بزرگ‏ترين نعمت را در اختيار آن‏ها گذاشته و پيامبرى مبعوث كرد تا انسان‏ها را تربيت كند و از گمراهى‏ها باز دارد. بنابراين هر اندازه براى حفظ اين نعمت‏ بزرگ تلاش و كوشش شود و هر بهايى پرداخته شود، بازهم ناچيز است. (44)
بنابراين مى‏ توان گفت: منت‏بر دو قسم است: پسنديده و نا پسند. منت پسنديده مانند منت در آيه مورد بحث و نيز منت ‏خداوند بر هدايت كردن مؤمنان به سوى ايمان (سوره حجرات، آيه 17) و نيز مانند منت‏ خداوند بر موسى و هارون (سوره صافات، آيه 114) به خاطر نبوت، رسالت و نجات آن‏ها و منت‏ گذارى خداوند بر حضرت يوسف به خاطر به حكومت رسيدن او (سوره يوسف، آيه 90) و منت ناپسند و نكوهيده مانند منت‏ گذارى و به رخ كشيدن انفاق، كه باطل كننده انفاق نيز مى ‏باشد. (سوره بقره، آيه 262) و به رخ كشيدن اسلام و ايمان به خداوند يا پيامبر (يا ديگران) (سوره حجرات، آيه 17) . از آن جا كه كارهاى انسان در برابر عظمت‏ خداوند و كارهاى او بسيار ناچيزاست، هرگونه منت گذارى انسان‏ها بر يكديگر و بر خداوند ناپسند است. «اللهم اجرللناس على يدى الخير و لا تمحقه بالمن‏» (45)
چرا خداوند فرمود: «على المؤمنين‏» و نام مؤمنان را به تنهايى آورده است، با اين كه بعثت پيامبر براى هدايت عموم بشر است؟ شايد بدين جهت ‏باشد كه هدايت پيامبران از جهت تاثير و نتيجه تنها متوجه مؤمنان است كه از اين نعمت ‏بزرگ بهره‏مند مى‏شوند و آن را به خود اختصاص مى ‏دهند. (46)
د- فلسفه و اهداف بعثت
پس از قرن‏ها تحقيق و بررسى درباره مسائل دينى، هنوز پرده از اسرار بسيارى از آن‏ها برداشته نشده است، كه از جمله آن‏ها اسرار نهفته نبوت و بعثت است; اگرچه از ظواهر آيات قرآن مى‏ توان استفاده كرد كه بعثت پيامبران الهى، به ويژه پيامبراسلام صلى الله عليه و آله داراى اهدافى مى ‏باشد كه بيان خواهد شد و تنها در آيه مورد بحث كه خداوند بر مؤمنان منت گذارده است، به سه برنامه از مهم‏ترين آن‏ها اشاره شده است:
«يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة‏»
1- تلاوت آيات الهى
«يتلو» از واژه «تلاوت‏» به معناى پى‏درپى آوردن، پيروى كردن و خواندن با نظم است، (47) كه شامل پيروى كردن در حكم وخواندن منظم آيات الهى همراه باتدبر نيز مى‏شود، گويا تلاوت كننده از آيات پيروى كرده يا حروف و كلمات را در پى يكديگر قرار داده است. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با خواندن آيات پروردگار و آشنا ساختن گوش دل و افكار مردم با اين آيات، آن‏ها را آماده تربيت مى‏ نمايد، كه مقدمه تعليم و تربيت است.
2- تربيت
يكى از مهم‏ترين برنامه‏ هاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تربيت انسان‏هاست. تربيت‏به معناى فراهم كردن زمينه‏ها و عوامل براى به فعليت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهاى انسان در جهت مطلوب است. (48) او بايد زمينه‏ها را براى شكوفا نمودن استعدادها آماده كند، استعدادهاى خليفة الله شدن كه داراى ابعاد مختلف است. او بايد انسان‏ها را آماده كند تا از نظر عملى بهترين رابطه را با خداى خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ايقاعات)، با قوانين و مقررات اجتماعى (حكومت و سياسات)، باخانواده خود (حقوق خانوادگى) و با نفس خود (اخلاق و تهذيب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گيرند. پيامبر صلى الله عليه و آله منجى بشريت است. يكى از دانشمندان فرانسوى مى‏گويد: «بزرگ‏ترين قانون اصلاح و تعليم و تربيت همان حقايقى است كه به نام وحى، قسمت‏ به قسمت ‏بر محمد صلى الله عليه و آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بين بشراست.» (49)
پيامبراسلام صلى الله عليه و آله در مدتى كوتاه، انسان هايى بزرگ، مانند على عليه السلام، زهرا عليه السلام سلمان فارسى، ابوذر، مقداد و... را تربيت كرد. حضرت محمد صلى الله عليه و آله كاشف معدن‏هاى نهفته انسانيت ‏بود. زيرا «الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه‏» ; مردم مانند معدن هاى طلا و نقره هستند.
انسان داراى استعدادهاى نهفته است كه براى بهره‏ ورى صحيح از آن، نياز به كشف آن مى‏باشد تا به ارزش حقيقى خود دست‏يابد.
كلمه «يزكيهم‏» از ماده «زكوة‏» و زكآء» به معناى رشد و زيادى است (50) ، كه در اين‏جا به معناى تربيت و پاكسازى است و شامل پاك شدن از آلودگى‏ هاى اعتقادى، اخلاقى و رفتارى مى ‏باشد. اگرچه واژه تربيت ازماده «ربو» نيز به معناى افزايش و نمو است، اما در قرآن كريم مفهوم تهذيب نفس با واژه تزكيه آمده است:
«قد افلح من زكيها» (51)
«قد افلح من تزكى‏» (52)
«رستگار شد كسى كه خود را تزكيه كرد.»
كه در جنبه‏ هاى روحى و معنوى است. واژه تربيت در قرآن در جنبه ‏هاى جسمانى و مادى به كار رفته است، نظير:
«الم نربك فينا وليدا» (53)
«آيا در دوران كودكى تو را در ميان جمع خود تربيت نكرديم؟»
كه سخن فرعون است كه خود را مربى موسى معرفى مى‏كند، يعنى از نظر جسمانى و امكانات مادى تو را بزرگ كردم. اهميت اخلاق و تزكيه نفس بركسى پوشيده نيست. جوامع مختلف به آن نيازمندند، زيرا تنها راه نجات از گمراهى ‏ها، فسادها، جهل، جنگ و خونريزى‏ ها و... در پرتو اخلاق صحيح و آراسته شدن به ارزش‏ها و مكارم اخلاقى است. پيامبراسلام صلى الله عليه و آله‏ هدف از بعثت‏خود را كامل كردن مكارم اخلاق بيان كرده است:
«بعثت لاتمم مكارم الاخلاق‏» (54)
من براى كامل‏ كردن فضايل اخلاقى مبعوث شده‏ام.
يكى از دانشمندان فرانسوى مى‏گويد: «اى محمد! اى آورنده قرآن! كجايى؟ بيا و دست ما را بگير و به باغ و صحرا و چمن و به هر جايى كه خواهى ببر. تو اگر ما را به ميان دريا ببرى، خواهيم رفت، زيرا تو عالم به حيات و زندگى ما هستى!» (55)

حسين علوى‏ مهر
_________________________________________________
1- سوره علق، آيه 5- 1.
2- بحارالانوار، ج 18، ص 206.
3- همان، ص 184.
4- «حرا» نام كوهى است كه در شمال مكه قرار دارد. در نقطه شمالى آن غارى است كه ارتفاع آن به قدر يك قامت انسان است. قسمتى از داخل غار با نور خورشيد روشن مى‏ شود و قسمت‏ هاى ديگر آن در تاريكى است. (ر.ك: فرازهايى از تاريخ پيامبراسلام (ص)، ص 92) .
5- تلخيص التمهيد، ج 1، ص 62.
6- طبقات الكبرى، ج 1، ص 192; تاريخ طبرى، ج 2، ص 44 و الكامل فى ‏التاريخ، ج 2، ص 30.
7- الكامل فى ‏التاريخ، ج 2، ص 30.
8- تاريخ طبرى، ج 2، ص 44.
9- الكامل فى‏التاريخ، ج 2، ص 30.
10- تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 30.
11- تاريخ طبرى، ج 2، ص 22.
12- تفسيرالميزان، ج 2، ص 19.
13- همان; سيره نبويه، ج 1، ص 239 و تلخيص التمهيد، ج 1، ص 68.
14- سوره قدر، آيه 1.
15- سوره بقره، آيه 185.
16- سيره حلبى، ج 1، ص 384.
17- تاريخ پيامبراسلام (ص)، آيتى، ص 84.
18- همان، ص 84، به نقل از: «التنبيه و الاشراف‏» ، ص 198.
19- التمهيد، ج 1، ص 68، به نقل از سيره حلبى، ج 1، ص 238.
20- از جمله: علامه مجلسى در بحارالانوار، ج 18، ص 190 واز معاصرين: آية‏الله سبحانى، فروغ ابديت، ج 1، ص 232 و آية‏الله معرفت در تلخيص التمهيد، ج 1، ص 66.
21- وسائل الشيعه، ج 7، ص 329، ابواب صوم مندوب، باب 15.
22- فروع كافى، ج 4، ص 149.
23- وسائل الشيعه، ج 7، ص 329، براى اطلاع بيش‏تر به كتاب «موسوعة‏التاريخ الاسلامى‏» ، شيخ محمدهادى يوسفى غروى، ج 1، ص 380 مراجعه شود.
24- سيره حلبى، ج 1، ص 384.
25- مجمع البيان، ج 10، ص 780.
26- همان.
27- مروج الذهب، ج 2، ص 282.
28- سيره نبوى، ج 1، ص 239.
29- الكامل فى‏ التاريخ، ج 2، ص 32.
30- تاريخ طبرى، ج 2، ص 45.
31- الاتقان، سيوطى، ج 1، ص 95.
32- تلخيص التمهيد، ج 1، ص 84.
33- برهان، بدرالدين زركشى، ج 1، ص 206.
34- اصول كافى، ج 2، ص 628.
35- بحارالانوار، ج 2، ص 206.
36- جامع البيان فى‏تاويل القرآن (تفسير طبرى)، ابوجعفر محمدبن طبرى، ج 1، ص 646.
37- درالمنثور، سيوطى، ج 5، ص 562.
38- كشاف، زمخشرى، ج 4، ص 775.
39- صحيح مسلم، شرح النووى، ج 2، ص 205.
40- تلخيص التمهيد، ج 1، ص 78.
41- سوره آل عمران، آيه 164.
42- مفردات راغب، واژه «من‏» .
43- سوره حجرات، آيه 17.
44- مجمع البيان، ج 2، ص 875.
45- 46- 47- تفسير نمونه، ج 3، ص 158; مفاتيح الجنان، دعاى مكارم الاخلاق; مجمع البيان، ج 1، ص‏429; مجمع البيان، ج 2، ص‏875;
48- تعليم و تربيت اسلامى، (مبانى و روش‏ها)، ص 4.
49- در منگهم Dermnghem ، دانشمند فرانسوى، به نقل از بانك تكبير (بعثت‏بنوى)، ص 283.
50- مفردات راغب، واژه «زكا» .
51- سوره شمس، آيه 8.
52- سوره اعلى، آيه 14.
53- سوره شعراء، آيه 18.
54- بحارالانوار، ج 70، ص 372.
55- ژان ژاك روسو، j.j. Rosseey ، دانشمند معروف فرانسوى، به نقل از بانك تكبير (بعثت نبوى) .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تبلیغات در سایت



 



filesell
           

درباره ما
Profile Pic
در این وبلاگ سعی شده است روش هایی کاربردی جهت امور تربیتی مدارس در اختیار مربیان پرورشی قرار گیرد . روح اله دهنوی 09157069539- r.dehnavi82@yahoo.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • اپلیکیشن بورس ترینر - آموزش بورس
    آمار سایت
  • کل مطالب : 156
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 162
  • بازدید امروز : 184
  • باردید دیروز : 271
  • گوگل امروز : 26
  • گوگل دیروز : 74
  • بازدید هفته : 1,842
  • بازدید ماه : 6,422
  • بازدید سال : 49,129
  • بازدید کلی : 494,012
  • امکانات جانبی






    تبلیغات شما اینجا


    اپلکیشن آموزش سیستم های مدارس

    آموزش تصویری سیستم توصیفی- سیستم دانا راهنمایی-

    سیستم حسابداری مدارس

    همه آموزش ها در یک برنامه اندورید همیشه همراه شما

    اپلکیشن ستاد اسکان فرهنگیان

    اپلکیشن آموزش مهارتهای هفتگانه ICDL
    اپلکیشن صبحگاه مدارس

    نیایش ایام هفته-ادعیه - پیام های قرآنی-پیام های سلامت- آهنگ ورزشی-حکایت پندآموز- خاکریز خاطرات-احادیث-حکمت نهج البلاغه-بازی صبحگاهی و ....

    اپلکیشن آموزش تصویری اتوپلی

    آموزش کامل و تصویری برنامه اتوپلیAutoPlay Media Studio 8


    اپلکیشن آموزش تصویری استوری لاین2

    با کمک این برنامه تمامی آموزش های لازم پیرامون استوری لاین 2 را به تفکیک موضوعات مختلف بر روی گوشی موبایلتون دنبال کنید

    اپلکیشن کلاس چندپایه